In the memory of Dr Jaafar Shafiei, the prominent leader from Iraninan Kurdistan

مصاحبە  با بخش  فارسی

رادیو بی بی سی

اسفند ١٣٦٠

ياد و خاطره رفيق دکتر جعفر شفيعی را گرامی بداريم

یحیی دونداری

دکتر جعفر شفیعی در آستانه قیام

     رحیم محمودی

...................

 دکتر “جعفر شفیعي” زبان اعتراض همه محرومان به دنیاى موجود بود

 سیروان پرتوی

یاد و خاطراتی از رفیق عزیز وجانباخته دکتر جعفر شفیعی

عبدااله کهنه پوشی (عبه شیخ عزیز)

به بهانه عکس ... عکس های

دکترجعفر شفیعی

حسین مهینی

جعفر شفیعی سال ١٣٣٠ خورشیدی برابر با سال ١٩٥١ میلادی در خانواده ای مذهبی واهل فرهنگ و مطالعە در شهر بوکان چشم بەجهان گشود. فرزندان خانوادە جمعأ چهار برادر و یک خواهر بودند.  وی تحصیلات ابتدایی ومتوسطە را در بوکان بە اتمام رساند. دانش آموزی بسیار باهوش و زیرک بود.  در میان  افراد خانواده و رفقایش محبوب و مورد علاقە بود. از همان دوران جوانی با تفکرات سیاسی آشنا شد و پای گذاشتن در این راە فکر وی را متحول ساخت.

سال ١٣٤٩ خورشیدی برابر با سال ١٩٧٠ میلادی در دانشکده پزشکی دانشگاه تبریز پذیرفتە شد. دیری نپایید کە جعفر تبدیل بە یکی از فعالین جنبش دانشجویی و مبارزات سیاسی گردید. در دوران تحصیل در دانشگاه بە مطالعەی کتاب هایی در زمینەهای مختلف اجتماعی ، فلسفی و اقتصادی پرداخت. واینچنین بود کە وی با تفکرات مارکسیستی آشنا و یکی از فعالین سخت کوش آن عرصە گردید. در پروسەی فعالیتهای سیاسی دانشگاه و جنبش چپ رفقای کومەلە را باز یافت. وی بزودی فعالیت های سیاسی‌اش را همسو با رفقای کومەلە آغاز کرد. علیرغم کنترل شدید و متمرکزی کە ساواک در مورد مراکز دانشگاهی اعمال میکرد، جنبش دانشجویی درهمەی شهرهای بزرگ ایران رشد و گسرتش می یافت و جعفر و رفقایش با درپیش گرفتن شیوەهای کار مخفی، مشغول مبارزه و فعالیت های سیاسی خویش بودند .

درآن مقطع زمانی و شرایط حاکمیت سیاه رژیم شاهنشاهی پیوند با کارگران و زحمتکشان و ارتباط گسترده با آنها یکی از وظایف اساسی و سبک کاری فعالین کومەلە بود. انجام چنین وظایفی تجارب گرانبها و با ارزشی برای فعالین کومەلە بە ارمغان می آورد. در این راستا دکتر جعفر بسیار فعال بود. کارکردن و ارتباط با کارگران و زحمتکشان و پیوند تنگاتنگ با آنها موجب ایجاد ارتباط صمیمانەای میشد کە کار تشکیاتی را تسهیل میکرد. دکترجعفر مدتی زندگی کارگری را انتخاب کرد و در میان کارگران زیست. او در میان کارگران کارخانەی کفش، کارگران فرش باف و کارگران ماشین سازی تبریز وهمچنین در میان کارگران مهاجر کرد کە از کردستان و بدنبال کار راهی آذربایجان و مخصوصأ شهر تبریز و اطرافش شده بودند فعالیت و کار آگاهگرانە را بشیوه ای مبتکرانە انجام میداد. در نتیجە این سبک کار و صمیمیت در میان آنها بە سیمایی درخشان و مورد اعتماد تبدیل شد.

در سال ١٣٥١ خورشیدی برابر با سال ١٩٧٢ میلادی بمدت شش ماه از طرف ساواک دستگیر و زندانی گردید. دکتر جعفر بە شیوەای حماسی و ستایش آمیز در برابر شکنجە ها و آزاردادنهای ساواک با عزمی راسخ مقاومت کرد و اسرار تشکیات و رفقایش را در نهایت سر بلندی در سینە نگە داشت و حفظ کرد. فشارهای جسمی و روانی ساواک و دوران سخت زندان نە تنها نتوانست عزم و اراده پولادین او را بشکند بلکە دوران زندان تجارب گرانبهای دیگری بە وی آموخت. دکتر جعفر توانست از درون رنج ها و مرارت ها سر بلند بیرون آید و با عزم راسخ تری مبارزه سیاسی خویش را ادامە دهد.

طبابت و شغل پزشکی کانال و فرصتی ایجاد کرده بود تا دکتر جعفرعهد و وفای صادقانەی خویش را در حق طبقات فقیر و کم در آمد جامعە درعمل نشان دهد. وی از این فرصت و موقعیت بە طرز شایستەای استفادە کرد. با اقشار و طبقات محروم جامعە مانند رفیقی دلسوز روبرو میشد و با خصلتی کاملا انسانی و انقلابی برای چارە رنجها، مشقات و سرنوشت بهتری برای آنها گام بر میداشت . در شهر تبریز خانە بەخانە ، کوچە بەکوچە و محلە بە محلە در جستجوی کارگرانی بود کە نیازمند معالجە و مداوا بودند؛ کارگران و زحمتکشانی کە خودشان توانایی رفتن بە دکتر و بیمارستان را نداشتند. در مواردی پیش میامد کە در صورت لزوم مریض ها را کول میکرد و در انتقال آنها از درمانگاه بە بیمارستان یاری میرساند. کلبەی محقر دکتر جعفر معمولا مسکن انسان های کم درآمد و فقیری بود کە توانایی مداوای خویش را نداشتند و برای معالجە بە تبریز می آمدند.

زمانی هم کە بە کردستان برمیگشت و در هر جایی کە حضور مییافت چە در خانەها، چە درمراکز درمانی، در مقام پزشکی حاذق و رئوف ظاهر میشد کە مردم برای معالجە بە دیدارش می آمدند. دکتر با کولە باری از صمیمت و درمان روستا بە روستا میگشت و در اوج دلسوزی، متانت و قیافە ای شاد و لبخند بر لب اقشار محروم جامعە و فقرا را کمک و همراهی میکرد. هنوز هم شمار زیادی از اهالی این منطقە هستند کە صحنە های بیاد ماندنی از دلسوزی و صداقت دکتر بیاد دارند کە چگونە و چطور مردم مریض را با کول خویش جابجا میکرد و در مواردی پاسی از شب گدشتە و حتی در نیمە های شب فریاد رس کسانی بود کە جگرگوشە و عزیزانشان با خطر مرگ مواجە میشدند.

دکتر جعفرهمیشە با قیافە ای متبسم و با تواضع فراوان با اشخاص مریض روبرو میشد وهمین برخورد صمیمانە از نظر روانی بر روی مریض تاثیرات مثبت و فراوانی میگذاشت. چنین روشی باعث شدە بود کە ارتباطی عاطفی و معنوی بین دکترجعفر و توده های مردم ایجاد شود. هر چە بیشتر با درد و محنت آنها روبرو و آشنا میشد ستم و محرومیت مردم را با تمام وجودش بیشتراحساس میکرد و اراده و عزم او برای نجات و رهایی توده های ستمدیده و کارگران و زحمتکشان راسخ تر میشد.

سال ١٣٥٧ خورشیدی برابر با ١٩٧٨ میلادی دکتر جعفر همراە رفیق ساعد وطندوست بە توصیە و در چارچوب یک مأموریت تشکیلاتی از طرف کومەلە، نزد اتحادیەی میهنی کردستان در منطقە مرزی کردستان عراق رفتند. در آنجا هم بەعنوان پیشمرگە و هم پزشک مشغول فعالیت شد و بە مردم محروم آن سامان خدمت کرد . زمانیکە از این ماموریت و سفر سیاسی بە کردستان ایران بر گشت تجارب گرانبها و ارزشمندی در زمینە های شیوه مبارزه و سبک کار وهدایت جنبش را باخود بە ارمغان آورد. برگشتن دکتر جعفر از این مأموریت مصادف بود با اوج مبارزات برای بە ثمر رسیدن آرزوها و خواست های او و هزاران انقلابی دیگر در ایران. در آنهنگام انقلاب ایران بر علیە رژیم سلطنتی با شدت هرچە تمامتر درجریان بود؛ هم از اینرو سبک کار و مبارزات دکتر جعفر و رفقایش شکل دیگری بەخود گرفتە بود. مبارزه سیاسی پیشرو برعلیە ظلم و ستم دیکتاتوری از حلقە تنگ احزاب و تشکل های مخفی و روشنفکران در آمده بود و موج اعتراضات توده های وسیع مردم آهستە و پیوستە در سطح خیابانها بە حرکت درآمد بود. طولی نکشید کە دکتر جعفر در سطح جنبش توده ای مردم کردستان بە مثابە رهبری توانا و فرهیختە خود را نشانداد. وی در این پروسە همەی ابتکار و توانایی خویش را بکار گرفت و نمایان ساخت.

دکتر جعفر در مجامع اعتراضات وسیع توده های مردم در شهر های: سقز، مهاباد و بوکان سخنگو و مبلغ سیاست ها و مواضع کومەلە گردید. پس از فرمان جهاد علیە مردم کردستان و در خلال جنگ سە ماهە و حملات نیروهای رژیم بە کردستان در تابستان و پائیز سال ١٣٥٨ جمهوری اسلامی در برابر پیشمرگان و اعتراضات دمکراتیک مردم کردستان ناچار بە آتش بس و قبول شکست نیروهای خود گردید. دولت جمهوری اسلامی کە در موقعیتی شکننده و ضعیف قرار گرفتەبود، بە خلق کرد پیشنهاد مذاکره داد. در این رابطە هیأت نمایندگی خلق کرد بعنوان ارگانی کە مورد حمایت گستردە مردم کردستان بود ایجاد شد کە در آن دکتر جعفر بعنوان نماینده کومەلە یکی از اعضا هیئت نمایندگی خلق کرد بود کە برای مذاکره با رژیم جمهوری اسامی ایران تعیین شده بود. بیست و چهار ساعت بعد از نخستین و تنها دور گفتگو و مذاکرە رسمی با نمایندگان جمهوری اسامی ایران در مهاباد، دکتر جعفر و چند تن از اعضای هیأت نمایندگی خلق کرد با رسانە های گروهی از جملە تلویزیون مهاباد مصاحبە کرد. در این مصاحبە تلویزیونی دکتر جعفر با تیز بینی و بطور سنجیدەای چگونگی روال مذاکرات و مواضع هیأت نمایندگی خلق کرە و نیز برخورد و مواضع نمایندگان دولت را موشکافانە مورد تجزیە و تحلیل قرار داد. نوار ویدیویی این دیدار تلویزیونی اکنون در آرشیو کومەلە موجود است.

دکتر جعفرهمزمان با کارو مبارزه تشکیلاتی " بیمارستان خلق " را در شهر بوکان سازماندهی و مدیریت کرد. این بیمارستان عرصەای بود برای ارائە خدمات پزشکی و مداوای افراد مریض در سطح شهر و روستا و هم چنین کمک درمانی بە تودەهای کم درآمد و بی بضاعت درآمد.

ادامە

Skapa en gratis webbplats med Yola